معاون پارلمانی رئیس جمهور گفت: شهید طهرانی مقدم بابِ خوداتکایی در صنعت دفاعی را گشود و به سخنان بیهوده افراد بیاراده پایان داد(خبرگزاری آنا)
به گزارش گروه سیاست و جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا، سید محمد حسینی معاون پارلمانی رئیس جمهورشهید طهرانی مقدم را الگو و اسوه اخلاص، گذشت، فداکاری و وفاواری به آرمانهای امام راحل و اندیشههای والای مقام معظم رهبری و مجاهدت در راه خدا برای دفاع از تمایمت ارضی ایران اسلامی و اصول و ارزشهای متعالی توصیف کرد و گفت: دانشمند برجسته شهید حسن طهرانی مقدم بابی گشود بر خوداتکائی و بی اعتنائی به ژاژ خواهی آنان که ما را اینگونه توصیف کردند که: «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قورمه سبزی و آبگوشت بزپاش را نداریم.» و تو نشان دادی و بر این باور ایستادی که: «ما میتوانیم» و بدین سان پدر موشکی ایران شدی!
حسینی خاطرنشان کرد: سردار تهرانی مقدم تا آنجا رسید که مظلومان عالم از شعلهای که او برافروخت و اینک شعلهورتر گشته است، آتشی بر جان ظالمان و متجاوزان میزنند که در باور هیچ تحلیلگری نمیگنجد و در قلک ذهن آنان نمیافتد، از فرط بزرگی این سکه!
سید محمد حسینی در نخستین کنگره بینالمللی دانشمند برجسته شهید حسن طهرانی مقدم و ۷۰ شهید دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و در حضور اساتید و دانشجویان و جمعی از شخصیتهای عالی رتبه لشکری و کشوری و همچنین مهمانان خارجی و سفرای کشورهای اسلامی و غیر اسلامی همسو با جریان مقاومت و روسای جنبشهای مقاومت، با گرامیداشت یاد و نام شهید طهرانی مقدم و شهدای دانشگاه، سخنرانی خود را در قالب متن زیر در توصیف این شهید والامقام قرائت کرد:
بسم ا... الرحمن الرحیم چو تصویری ز غیرت خواست ذهن ممصور گشت تهرانی مقدم به وزن همتی عالی ز تشریف برابر گشت.
تهرانی مقدم حَسن حُسنش نمیگنجد به وصف مکه برتر گشت تهرانی مقدم سرود سروری آموخت ما راکه سرور گشت ، تهرانی مقدم کتاب معرفت را آنقدر خواندکه از بر گشت تهرانی مقدم شهادت داشت عطری کو طلب داشت معطر گشت تهرانی مقدم کجا میتوان نادیده گرفت این واقعیت شگفت را که قیمت امنیت این نظام مقدس را تو به خون پرداختی و آنچه ساختی تضمین صلابتمان شد و عامل حمایتمان از مظلومان عالم!
صَلاح آن دیدی که سِلاح را به خون خود خریدی! مصلحت آن بود که بر ذهنت خطور نمود و دری گشود به پهنای امنیت که تمنای آرزومندان اقتدار مسلمانان محمدی مسلک و شیعیان علوی خصلت بود.
تو در کجای آن شب طلیعهی صبح را دیدی که آن گونه عقابوار تا ورای ابرهای باران زای فردای آن کویر، پریدی تا از آن بالا شاهد امروز ما باشی؟ دشتی که تو در آن کِشتی، آنانی درو میکنند که داسشان را تو تیز کردی و ذهنشان را از نتوانستن تو تمیز کردی! تو دور خیز کردی برای پریدن از نهر متلاطمی که موج منفی ضعف و سستی و ناتوانی، در امواجش فراز و فرود داشت!
و چه شور انگیز از سفری بازگشتی به همراه یار غار و رفیق هوادارت، شهید بی ادعا، منبع عزم و مظهر کَظم، کاظمی عزیز! دست خالی، اما با افکاری عالی و طرحهایی ایدهآلی... از سفری که برخی بی نتیجه انگاشتند! و بذر یأس کاشتند! حال آنکه نپنداشتند جرقهای در باروت ارادهی آمادهی توئی انداختند که تهرانی مقدمی ساختند از جنس مبتکران بی بدیل که از قبیلشان در قبیلهی همت کمتر مییابی! بابی گشود بر خوداتکائی و بی اعتنائی به ژاژ خواهی آنان که ما را اینگونه توصیف کردند که: «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قورمه سبزی و آبگوشت بزپاش را نداریم. »
و تو نشان دادی و بر این باور ایستادی که: «ما میتوانیم» و بدین سان پدر موشکی ایران شدی! به آزمون و خطا از هیچ، در آن راه پیچاپیچ به منزل مقصود رسیدی و جانی بر تن نحیف تسلیحات دمیدی که ما را تا عداد ابر قدرتان بر کشید... آری سردار تهرانی مقدم تا آنجا رسید که مظلومان عالم از شعلهای که او برافروخت و اینک شعلهورتر گشته است، آتشی بر جان ظالمان و متجاوزان میزنند که در باور هیچ تحلیلگری نمیگنجد و در قلک ذهن آنان نمیافتد، از فرط بزرگی این سکه!
شاید شهید تهرانی مقدم عزیز، خودش نیز باور نمیکرد نهالی را که کاشته است، میوهای آن چنان شَکرآجین دهد که کام رزمندگان حزب خدا و انصار سردار دلها یعنی سلحشوران مقاومت را در جای جای منطقه شیرین نماید و بر روی جهاد و حماس قهرمان دری گشاید به پهنای بلعیدن طُمطُراق قُلچُماقی به نام رژیم صهیونیستی که هرگاه در گذشته اراده میکرد اراضی سینا و جولان، کرانه باختر و لبنان را در مینوردید و سربازان سر راه را، چون مور در زیر پا له میکرد، اینک مردان دلاور این دیار چنان نیشی به جانش زدهاند که در جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷، ارتش چندین کشور عربی از عهدهاش بر نیامد، نیشی که هرگز زخمش التیام نمییابد و زهرش عاقبت، جان بهدر بردنش را بر نمیتابد.
حالیا قصه دراز است و نیاز است به وقت و اطاله در وسع زمان احاله نیست؛ اذعان میکنم که این بیان و قلم در وصف آن عَلَم به عدم نزدیکتر است و ناگزیر باید کلام را کوتاه کنم و با ابراز عجز همراه کنم از آنکه معرِف خود تعریفی جامع از معرَف ندارد و شایسته است خامه بر زمین گذارد و دل به گفتار آنان بسپارد که او را پیش و بیش از من میشناختند.
یاد خوبان شرف زمزمهی لبها شددرس آینده پژوهانهی مکتبها شدمدعی چشم طمع داشت به نور دل ماسینهها سوخته بر شعلهی این شبها شد
معاون رئیس جمهور در امور مجلس همچنین از نمایشگاه علمی و فرهنگی که در حاشیه این کنگره توسط دانشجویان هوا فضای دانشگاه تربیت دبیری شهید رجایی برپا شده بود بازدید کرد.