معاون امور مجلس رئیسجمهور در «نخستین کنگره بینالمللی دانشمند برجسته شهید حسن طهرانیمقدم» گفت: به آزمون و خطا از هیچ، در آن راه پیچاپیچ به منزل مقصود رسیدی و جانی بر تن نحیف تسلیحات دمیدی که ما را تا عداد ابرقدرتان بر کشید.(خبرگزاری بین المللی قرآن)
به گزارش خبرنگار ایکنا، «نخستین کنگره بینالمللی دانشمند برجسته شهید حسن طهرانیمقدم»، صبح امروز، ۲۲ آبان، با حضور سردار حاجیزاده؛ فرمانده نیروی هوافضای سپاه، سیدمحمد حسینی؛ معاون امور مجلس رئیس جمهور، سردار بلالی؛ مشاور فرمانده نیروی هوافضای سپاه و همرزم شهید طهرانیمقدم، سردار فرحی؛ جانشین وزیر دفاع، صحرایی؛ وزیر آموزش و پرورش و محمدعلی زلفیگل؛ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد.
متن سخنان سیدمحمد حسینی، معاون امور مجلس رئیسجمهور در این کنگره به شرح ذیل است:
بسمالله الرحمن الرحیم
چو تصویری ز غیرت خواست ذهنم
مصور گشت طهرانیمقدم
به وزن همتی عالی ز تشریف
برابر گشت طهرانی مقدم
حَسن حُسنش نمیگنجد به وصفم
که برتر گشت طهرانیمقدم
سرود سروری آموخت ما را
که سرور گشت طهرانی مقدم
کتاب معرفت را آنقدر خواند
که از بر گشت طهرانیمقدم
شهادت داشت عطری کو طلب داشت
معطر گشت طهرانیمقدم
کجا میتوان نادیده گرفت این واقعیت شگفت را که قیمت امنیت این نظام مقدس را تو به خون پرداختی و آنچه ساختی تضمین صلابتمان شد و عامل حمایتمان از مظلومان عالم!
صَلاح آن دیدی که سِلاح را به خون خود خریدی! مصلحت آن بود که بر ذهنت خطور نمود و دری گشود به پهنای امنیت که تمنای آرزومندان اقتدار مسلمانان محمدی مسلک و شیعیان علوی خصلت بود.
تو در کجای آن شب طلیعه صبح را دیدی که آن گونه عقابوار تا ورای ابرهای بارانزای فردای آن کویر، پریدی تا از آن بالا شاهد امروز ما باشی؟ دشتی که تو در آن کِشتی، آنانی درو میکنند که داسشان را تو تیز کردی و ذهنشان را از نتوانستن تو تمیز کردی!
تو دور خیز کردی برای پریدن از نهر متلاطمی که موج منفی ضعف و سستی و ناتوانی، در امواجش فراز و فرود داشت! و چه شورانگیز از سفری بازگشتی به همراه یار غار و رفیق هوادارت، شهید بی ادعا، منبع عزم و مظهر کَظم، کاظمی عزیز! دست خالی اما با افکاری عالی و طرحهایی ایدهآلی... .
از سفری که برخی بینتیجه انگاشتند! و بذر یأس کاشتند! حال آنکه نپنداشتند جرقهای در باروت اراده آماده تویی انداختند که طهرانیمقدمی ساختند از جنس مبتکران بیبدیل که از قبیلشان در قبیله همت کمتر مییابی! بابی گشود بر خوداتکایی و بیاعتنایی به ژاژخواهی آنان که ما را اینگونه توصیف کردند که: «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قورمهسبزی و آبگوشت بزپاش را نداریم.» و تو نشان دادی و بر این باور ایستادی که: «ما میتوانیم» و بدینسان پدر موشکی ایران شدی!
به آزمون و خطا از هیچ، در آن راه پیچاپیچ به منزل مقصود رسیدی و جانی بر تن نحیف تسلیحات دمیدی که ما را تا عداد ابر قدرتان بر کشید.
آری سردار طهرانیمقدم تا آنجا رسید که مظلومان عالم از شعلهای که او برافروخت و اینک شعلهورتر گشته است، آتشی بر جان ظالمان و متجاوزان میزنند که در باور هیچ تحلیلگری نمیگنجد و در قلک ذهن آنان نمیافتد، از فرط بزرگی این سکه!
شاید شهید طهرانیمقدم عزیز، خودش نیز باور نمیکرد نهالی را که کاشته است، میوهای آنچنان شَکرآجین دهد که کام رزمندگان حزب خدا و انصار سردار دلها؛ یعنی سلحشوران مقاومت را در جایجای منطقه شیرین نماید و بر روی جهاد و حماس قهرمان دری گشاید به پهنای بلعیدن طُمطُراق قُلچُماقی به نام رژیم صهیونیستی که هرگاه در گذشته اراده میکرد اراضی سینا و جولان، کرانه باختری و لبنان را در مینوردید و سربازان سر راه را چون مور در زیر پا له میکرد، اینک مردان دلاور این دیار چنان نیشی به جانش زدهاند که در جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷، ارتش چندین کشور عربی از عهدهاش بر نیامد، نیشی که هرگز زخمش التیام نمییابد و زهرش عاقبت، جان بهدر بردنش را بر نمیتابد.
حالیا قصه دراز است و نیاز است به وقت و اطاله در وسع زمان احاله نیست؛ اذعان میکنم که این بیان و قلم در وصف آن عَلَم به عدم نزدیکتر است و ناگزیر باید کلام را کوتاه کنم و با ابراز عجز همراه کنم از آنکه معرِف خود تعریفی جامع از معرَف ندارد و شایسته است خامه بر زمین گذارد و دل به گفتار آنان بسپارد که او را پیش و بیش از من می شناختند.
یاد خوبان شرف زمزمه لبها شد
درس آینده پژوهانه مکتبها شد
مدعی چشم طمع داشت به نور دل ما
سینهها سوخته بر شعله این شبها شد
و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین